!!! عاشیقیزم
عاشق و دوستار همه و همه ام
روزی ما دوباره کبوترهای مان را پیدا خواهیم کرد
و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت
روزی که کمترین سرود
بوسه است
و هر انسانی
برای هر انسان
برادری ست
روزی که دیگر درهای خانه را نمی بندند
قفل
افسانه ای ست
و قلب
برای زندگی بس است
روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است
تا تو به خاطر آخرین شعر رنج جست و جوی قافیه نبرم
روزی که هر لب ترانه ای ست
تا کمترین سرود
بوسه باشد
روزی که تو بیایی برای همیشه بیایی
و مهربانی با زیبایی یکسان شود
روزی که با ما دوباره برای کبوترهای مان دانه بریزیم
و من آن روز را انتظار می کشم
حتی روزی
که دیگر
نباشم ...
احمد شاملو
نظرات شما عزیزان:
من لبریز از گفتنم نه از نوشتن .
باید که اینجا روبروی من بنشینی و گوش کنی .
ایمان من به تو ، ایمان من به خاک است .
به شکوه آنچه بازیچه نیست ، بیندیش .
من خوب آگاهم که زندگی،
یکسر صحنه بــازی است .
اما بدان که همه کس
برای بازی های حقیر آفریده نشده است .
مرا به بازی کوچک شکست خوردگی مکشان .
تو چون دستهای من،
چون اندیشه های سوگوار این روزهای تلخ
و چون تمام یادها از من جدا نخواهی شد
حدیث غریب دوست داشتن را
اینک از زبان کسی بشنو
که به صداقت صدای باران سخن می گوید .
من هرگز نخواستم که از عشق ،
افسانه ای بیافرینم .
باور کن .
من می خواستم که
با دوست داشتن، زندگی کنم .
کودکانه و ساده و روستایی .
من از دوست داشتن
فقط لحظه ها را می خواستم .
آن لحظه ای که تو را به نــام می نامیدم .
من هرگز نمی خواستم از عشق، برجی بیافرینم .
مـــرگ سخن ساده ای است .
مگذار که
خالی روزها و سنگینی شب ها در اعماق من،
جایی از یاد نرفتنی باز کند .
ما برای فرو ریختن آنچه کهنه است آفریده شدیم .
بـــــــــــــــــــــــازگـ ـــــــــــــــرد
باید که اینجا روبروی من بنشینی و گوش کنی .
ایمان من به تو ، ایمان من به خاک است .
به شکوه آنچه بازیچه نیست ، بیندیش .
من خوب آگاهم که زندگی،
یکسر صحنه بــازی است .
اما بدان که همه کس
برای بازی های حقیر آفریده نشده است .
مرا به بازی کوچک شکست خوردگی مکشان .
تو چون دستهای من،
چون اندیشه های سوگوار این روزهای تلخ
و چون تمام یادها از من جدا نخواهی شد
حدیث غریب دوست داشتن را
اینک از زبان کسی بشنو
که به صداقت صدای باران سخن می گوید .
من هرگز نخواستم که از عشق ،
افسانه ای بیافرینم .
باور کن .
من می خواستم که
با دوست داشتن، زندگی کنم .
کودکانه و ساده و روستایی .
من از دوست داشتن
فقط لحظه ها را می خواستم .
آن لحظه ای که تو را به نــام می نامیدم .
من هرگز نمی خواستم از عشق، برجی بیافرینم .
مـــرگ سخن ساده ای است .
مگذار که
خالی روزها و سنگینی شب ها در اعماق من،
جایی از یاد نرفتنی باز کند .
ما برای فرو ریختن آنچه کهنه است آفریده شدیم .
بـــــــــــــــــــــــازگـ ـــــــــــــــرد
_______¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤_______¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤
_____¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤__¤¤¤¤¤¤
_____¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤__¤¤¤¤¤¤
سلام لینکت کردم از بس وب ماهی داری
زندگي قصه تلخيست
كه از آغازش
بسكه آزرده شدم
چشم به پايان دارم. . .
كه از آغازش
بسكه آزرده شدم
چشم به پايان دارم. . .
salaam montazeretam upam
سلام دوست عزیزم من لینکتو ادد کردم خیلی ممنون که به ما سر زدی بازم پیش ما بیا فدات
مدیریت سایت تفریحی و دانلود
www.tafrihidownload1.loxblog.com
مدیریت سایت تفریحی و دانلود
www.tafrihidownload1.loxblog.com
آخرين مطالب
» سلام عزیزان
» گل صداقت
» دنیا
» دیدار
» عشق
» عیب کار
» محرم اسرار بودن قابلیت می خواهد ...
» آسمان آبی
» یلدا
» چه حاصل
» بیچاره عاشیق
» جاده های عشق
» غروب
» و خدا زن را آفرید ...
» بیایید جواب تصدیق دعاهایمان را بفرستیم !!!
» ایام سوگ و ماتم سیدالشهدا تسلیت باد
» صوفی و خرش
» چه چیزی با ارزش تر است ؟
» بنام الله ...
» اول محرم هزار و چهار صد و سی و سه
» گل صداقت
» دنیا
» دیدار
» عشق
» عیب کار
» محرم اسرار بودن قابلیت می خواهد ...
» آسمان آبی
» یلدا
» چه حاصل
» بیچاره عاشیق
» جاده های عشق
» غروب
» و خدا زن را آفرید ...
» بیایید جواب تصدیق دعاهایمان را بفرستیم !!!
» ایام سوگ و ماتم سیدالشهدا تسلیت باد
» صوفی و خرش
» چه چیزی با ارزش تر است ؟
» بنام الله ...
» اول محرم هزار و چهار صد و سی و سه
Design By : Pichak |